شراره ها و شکوفه ها

یادداشتهای کریم جباری

شراره ها و شکوفه ها

یادداشتهای کریم جباری

کودک و خدا - الهیات حکیم رومی

 کودکی از خدا خواست که با او سخن بگوید و در این لحظه آسمان رعد و برق زد . کودک گفت : خدایا چرا با من سخن نمی گویی ؟ در این حال زمزمه هایی در دل کودک به وجود آمد و نسیم خنکی شروع به حرکت کرد و برگ های درختان به نرمی پیشاپیش کودک خم شدند . کودک گفت : خدایا حالا که با من حرف نمی زنی برایم لیوانی آب بده که خیلی تشنه ام . در این حال چشمه کوچکی زلالی در نزدیکی کودک شروع به غلغل کرد . کودک گفت خدایا اگر به من آبی نمی دهی دستکم به من یک شاخه گل بده و گلستان بزرگی از گلهای سرخ و زنبق و نیلوفر کودک را در آغوش گرفت . اما کودک گریه می کرد که چرا خدا به او شاخه گلی نمی دهد . کودک گفت خدایا اگر صدای مرا نمی شنوی و به من هیچ نمی دهی  لااقل برایم پناهگاهی از باد و طوفان فراهم کن و در این حال آغوش گرم مادر و دستان نرم پدر کودک را فرا گرفت . اما کودک همچنان می گریست و در حالی که زیر لب به خدا بد می گفت چشمه را گل آلود کرد و گلها را له کرد و دستان پدر و آغوش مادر را با فریادهای گوشخراشی ترک کرد و از سرزمین خدا بیرون رفت .

 

 

  

   الهیات حکیم رومی

 

1 . رابطه خدا و خلقت :

1- 1 . نمی توان آثار و تجلیات خدا در کائنات و نیروهای طبیعت را که لشکریان الهی هستند ، علی رغم عظمت و جاذبه و اسرار بسیاری که دارند  ، خدا نامید :

             آفتاب از امر حق طباخ ماست    ابلهی باشد که گوییم او خداست

یکی از شاعران بزرگ نیز در باره توهم خدایی عارفان و واصلان می گوید :

مبری گمان که یعنی به خدا رسیده باشی   تو زخود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی

سرت ار به چرخ ساید ، مخوری فریب عزت   که همان کف غباری ، به هوا رسیده باشی

1- 2 . اگر چه در ظاهر، برخی از امور مستند به علل طبیعی (اسباب) و غیر مستقیم مستند به خدا و برخی مستقیماً کار خدا به نظر می رسد  و نه کار اسباب و علل طبیعی ، اما ، در واقع ، ذات و صفات همه پدیده ها آکنده از فقر و نیاز و نیستی است  ( عالم هم اکنون هم فانی است) و اگر آثاری در این پدیده ها می بینیم ، از ذات و نهاد آنها نیست ، که از جای دگر است  و آن سرچشمه های الهی و آسمانی است که مبدا صدور همه امور و خواص آنهاست   :

نیست از اسباب ، تصریف خداست    نیست ها را قابلیت از کجاست؟

1 ـ 3 . نقش خدا در افعال بشری(سلسله طولی فاعلیت الهی و فاعلیت بشری در کارها) هر کاری در عین حال که کارماست و مسئولیت آن با ماست ، کار خدا نیز هست . در کارهای خوب و خالصانه ، می توان گفت که حقیقتاً کار کار خداست ، چرا که اگر لطف و عنایت و امدادهای آشکار و نهان خدا نبود ، این کارها از ما ساخته نبود  :

گر بپرانیم تیر، آن نی ز ماست            ما کمان و تیر اندازش خداست

1 ـ 3 ـ 1 . تجلی الهی در ظهور توانمندی های عظیم بشری ( دست خدا ):

چون قبول حق بود آن مرد راست       دست او در کارها دست خداست

قوت  اصلی  بشر  نور  خداست            قوت حیوانی مر او را ناسزاست

1 ـ 3 ـ 2 . امکان خروج از مرزهای زمان ، با عنایات  خداوندی :

لامکانی که در او نور خداست         ماضی و مستقبل و حالش کجاست ؟

1 ـ 3 ـ 3 .  امکان درک اسرار جهان و خروج از مرزهای مکان ، با حصول مقام «حیرت» عرفانی( که غیر از حیرت عوامانه ناشی از نادانی  و غیر از حیرت عالمانه ناشی از کثرت علم و معرفت و برتر از آنهاست ) :

بر دلی کو در تحیر با خداست           کی شود پوشیده راز چپ و راست

1 ـ 5 . تجلی صفات خدا در طبیعت :

آن بهاران لطف شحنه ی کبریاست     و آن خزان تخویف و تهدید خداست

2 . مقایسه صفات الهی و صفات بشری : صفات الهی کمال اندر کمال است و با صفات بشری قیاسمند نیست ؛ مثلاً علم الهی به مقدمات و ابزارهای علمی ـ چنان که در روش های تحقیق و مطالعه در علوم بشری ضرورت دارد ـ  نیازمند نیست :

آن که بی تعلیم بد ناطق، خداست    که صفات او ز علت ها جداست

یعنی صفات الهی بدون نقص و کاستی است یا فاقد  انگیزه به معنای روانشناختی می باشد .

3 . تفسیر کمال الهی ( تمام و فوق التمام بودن خداوند  ): حد نهایی و منتهای همه صفات و کمالات و به تعبیر درست تر ، همه صفات خوب و کمالی را بدون هیچ «حد» و « مرز» ، باید در خدا جست :

منتهای دست ها دست خداست    بحر بی شک ، منتهای سیل هاست

4 .  خدا شناسی :

4 ـ 1 . تصور ناپذیری خدا در ذهن ( با استدلال عقلی ) :

هرچه اندیشی پذیرای فناست   آن که در اندیشه ناید آن خداست

4 ـ1 .عشق عرفانی ، راه اصیل خدا شناسی :

علت عاشق ز علت ها جداست       عشق اسطرلاب اسرار خداست

 

4 ـ 2 . آفرینش معرف و گواه خدا و صفات الهی (برهان نظم یا شناخت آیه ای ، اثبات خدا از را مخلوقات ) :

گوید او کاین آفریده آن خداست  کافرینش بر خدایی اش گواست

4 ـ 3 . ظرفیت اندک علم و آگاهی بشری از اسرار جهان و کارهای خداوند( ارزش علم و عبادات ما ) :

آن سبوی آب دانش های ماست    و آن خلیفه دجله علم خداست

 

یکشنبه 17 آبان ماه سال 1383

نظرات 1 + ارسال نظر
رضوان یکشنبه 23 اردیبهشت 1386 ساعت 04:00 ب.ظ http://ghasedakam1@yahoo.com

سلام
راستش متن شما را که خوندم گریه ام گرفت چون بیشتر مواقع با خدا چنین برخوردی می کنم چی کار باید کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد