شراره ها و شکوفه ها

یادداشتهای کریم جباری

شراره ها و شکوفه ها

یادداشتهای کریم جباری

ازدواج کنید تا پولدار شوید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   در روایتی نقل است که ازدواج کنید تا پولدار شوید ؛ البته مقصود ازدواج زودرس کودکانه  و ناشیانه و بی مهابا و بی ملاحظه نیست ، بلکه مقصود آن است که ازدواج ، کمابیش انگیزه کار اقتصادی و وجدان کاری و همت و تلاش بیشتر را در افراد تقویت می کند ولی بر خلاف مضمون این احادیث ، مدتهاست که رسم دیگری در جامعه ما رایج شده است  و آن این که پدران بی عار و بیکار و دختران بی شخصیت ، دنبال پسر پولداری می گردند و با ظاهر سازی و جاذبه های جسمی و جنسی دختر و ادا و ژست های اروپایی گرفتن و عشوه گری های تخصصی و پز دادن و با قرض و قوله مهمانی های پر خرج دادن که ما فلان و بهمان هستیم و پرستیژ بالا  ،  مخ پسر را می زنند و  مبلغ کلانی در حدود چند هزار سکه مهریه می کنند و بعد از یکی دو هفته با راه انداختن اختلاف عمدی و کشاندن کار به دادگاه مطالبه مهریه نموده  و بعد از دعوا و مرافعه و زندان و مکافات و چانه زنی ها و التماس های رایج نهایتا راضی می شوند که به جای دو سه هزار سکه از صد میلیون تا دست کم چهل پنجاه ملیون ( متناسب وسع خانواده داماد برای تیغ زدن ) می گیرند و مصالحه می کنند و رضایت می دهند .... یک مدتی پدر و مادر مفت خوار و دختر عزیزشان می خورند و می نوشند وخوش می گذرانند و یا خرج اعتیادشان را در می آورند و بعد که پولها دارد تمام می شود دنبال پسر دیگری برای تور زدن و تیغ زدن می روند . من خودم با نمونه هایی از این قبیل افراد برخود داشته ام .  البته موارد فراوانی هم دیده ام که مردی با دوز و کلک با دختری ازدواج کرده و پس از رسیدن به اهداف خاصی ، زن را در فشار و گرفتاری و شکنجه روحی و جسمی قرار داده بعد با رضایت کامل (!)‌ خانم ، بدون پرداخت مهریه و تحمل هیچ هزینه قابل توجهی به راحتی از او جدا شده است .  

                  *************************************

ضمیمه اول ‌:‌ ازدواج در ضرب المثل های جهان

ضمیمه دوم : خواندنی هایی در باب ازدواج

ضمیمه دوم : نتیجه ازدواج بدون اجازه بزرگان

ضمیمه چهارم : ازدواج ۴ معلم زن عربستانى با راننده سرویس مدرسه

 

ضمیمه پنجم : همین هفته گذشته یکی از رانندگان  آژانسی در منطقه ما را اخراج کردند ، وقتی علت را پرسیدم ، گفتند :  یارو صبح رفته بود دختر مردم را برساند ، همان جا عاشقش می شود و شب می رود خواستگاری دختر که خانواده دختر معرکه ای برپا می کنند .  

ضمیمه ششم : ازدواج !!!!!!

ضمیمه هفتم : دفتر مشق یک پیامبر جدید ناشی (‌مدرک سیکل !‌)  به انشایش نمره بدهید ! 

ضمیمه هشتم : نامزدی دو بچه 6 و 4 ساله عروس 6 ساله و داماد 12 ساله

سخن ها را بشنویم

سخن ها را بشنویم

 **      منگر که که می گوید ، بنگر که چه می گوید .

(انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال )

                                                     علی(ع)

**شکست ،  تنها ، فرصتی است دوباره          
          و  این بار هوشمندانه تر

 

**پروردگارا

مرا قوی ساز تا ضعف هایم را ببینم

و شجاع کن تا با ترسهایم روبه رو شوم .

 

 

**

گرد هم آمدن شروع است

با هم ماندن پیشرفت

همکاری موفقیت

 

**بزرگ ترین کار همان کار کوچکی است که آن را با عشقی بزرگ آغاز کنیم و ادامه دهیم .

 

**ای هموطن عزیز

نپرسید کشورتان برای شما چه کرد

بپرسید شما برای کشورتان چه می توانید بکنید

 

 

**انسان های ضعیف بی اراده و بی اندیشه  را جامعه می سازد و انسانهای  اندیشمند صبور و مصمم  هستند که جامعه را می سازند .

 

 

**نصیحت چیزی است که 

عاقلان به آن احتیاجی  ندارند

احمق ها نیز آن را قبول نمی کنند

 

 

**همواره مراقب هزینه های جزئی و  نقیصه های کوچک باش

یک سوراخ کوچک قادر است کشتی بزرگی را غرق کند

 

 

**آدمهای بی ارزش  و اضافی  دنیا تصادفی به دنیا آمده اند

اگر موفقیتی کسب کنند شانسی است

اگر گرفتاری شان رفع شود  تاثیر بخت و اقبال است

اگر در زندگی با مشکلاتی مواجه شوند  یا  در اثر جادو و جنبل است  و یا چشم بد

مردم  برای این جور آدم ها خواب های بسیاری می بینند

 

 

**

چنان چه شکست را پذیرفته باشی 

شکست خواهی خورد

چنان چه باخت را پذیرفته باشی

هرگز نخواهی برد

**

سیاست به همان میزان جنگ مهیج و خطرناک است

در جنگ فقط یک بار کشته می شوی

در سیاست بارها

 

**

بزرگ ترین درسی که باید بیاموزیم  هنر خوب گوش دادن است

زیرا احمق ها هم ممکن است حرفی برای گفتن داشته باشند

و صاحب نظران بزرگ نیز ممکن است سخنان غیر منطقی بگویند

چهارشنبه 27 آبان ماه سال 1383

ای پیروان همه ادیان هر که هستید و هر جا که به سر می برید :

 

ای مسلمانان بیایید مسلمانی از سر گیریم . بیایید طبق آیه ‍‍یا ایها الذین آمنوا آمنوا بالله و رسوله و الکتاب الذی نزل علی علی رسوله ( نساء : 136) از نو به اسلام واقعی و خدا و پیامبر و قرآن عظیم ایمان بیاوریم . بیایید بر پایه آیه اول قرآن لطف و رحمت و گذشت و محبت را از خدای بزرگ بیاموزیم . بیایید همانند همه پیروان ادیان دیگر لحظاتی در پیشگاه الهی به یاد او نماز بگزاریم . ای مسلمانان  بیایید دقایقی  در کنار هم بر گرد سفره بهشتی قرآن و سنت های رسول خدا(ص) بنشینیم و بر پایه آیات قرآن کریم الگوی خوبی برای همه مردم جهان باشیم .  ای مسلمانان بیایید طبق آیه  یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین (توبه 119)همیشه اهل ایمان و خدا ترس و درستکار و راستگو باشیم و با انسانهای رو راست و صادق همدلی و همراهی کنیم و از دروغ پردازان و دغلبازان رویگردان باشیم  .  ای مسلمانان مسلمانی را در پشت جلد شناسنامه ها نگذاریم . قرآن را به مجالس ختم اموات نسپاریم . که قرآن برای زندگان است (استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم )( انفال 24) تنها به سلام و صلوات اکتفا نکنیم . از تظاهر و ریاکاری پاک گردیم و سوره منافقین را از یاد مبریم . به بانوان احترام بگذاریم و سوره نور و نسا را از یاد مبریم .  همانند پیامبر خود محمد امین ء امانتدار خوبی برای دیگران باشیم .

 

ای مسلمانان سنی : بیایید سنتهای رسول خدا را مرور کنیم و از یاد نبریم که ما پیرو سنت های بزرگ رسول خداییم . بیایید بسیاری از مسلمانان را که از سنت های رسول خدا  بیگانه گشته اند و دینداری و معنویت و کار و تلاش سازنده خداپسندانه ( عمل صالح ) را از یاد برده اند دوباره با سنن نبی اکرم(ص) آشنا کنیم . از یاد نبریم صداقت صدیق را و شناخت درست حق و باطل را از فاروق  . از یاد مبریم قرآن عثمان را و زهد عمر را و کرم و شجاعت و علم و درایت و فقه و عرفان و مردانگی و گذشت و ادب و عظمت علی را . بیاید مسلمانی را در نماز تراویح خلاصه نکنیم و آن را در نفی مهر و زیارت نجوییم . بیایید دوباره برگردیم و به خانه رسول خدا برویم و چون او تمام طوایف مسلمان را بر گرد خود جمع کنیم . چنان که در زمان رسول اکرم (ص) فرقه و شاخه بندی نبود . ای اهل تسنن بیایید غیرت و مردانگی خود را از یاد مبریم .بیایید به خاطر کارهای ناروای دیگران ما نیز چون آنان نکنیم و حلم و بردباری حضرت رسول (ص) را از یاد نبریم که وقتی در کوچه ای با یک دشمن سرسخت رو برو شد که عبایش را چنان سخت کشید که گردن نبی اکرم سرخ شد ولی چنان دوستانه با او سخن گفت که وی شرمسارانه دین محمد (ص) را لبیک گفت . بیایید شیخ شلتوت را فراموش نکنیم . بیایید آثار دکتر یوسف قرضاوی را مطالعه کنیم . بیایید سنی محمدی باشیم و به تسنن اموی که وجود خویش را در نفی عدالت و معنویت واقعی و بی حرمتی به اهل بیت می بیند و اسلام و مسلمانی را در مبارزه با تشیع خلاصه می کند و پیوند برادری و وحدت امت اسلامی را گسیخته و جز به تحکیم قدرت دنیوی خود نمی اندیشد ، پشت کنیم .  

 

ای مسلمانان شیعه :  بیایید بار دیگر تاریخ تشیع را در ایران بخوانیم و ببینیم که چگونه شیعیان اولیه پیوسته به سه ویژگی حکمت و فضیلت و شجاعت حق گویی شهره بودند. کار ما بسی دشوار تر از اهل تسنن است . چرا که ما علاوه بر این که می باید با سنتهای رسول خدا(ص) آشنا شویم که حسین بن علی (ع) برای احیای آنها قیام کرد ء می باید به پیروی از علی علوی باشیم و به پیروی از فاطمه فاطمی و چونان اهل بیت حسینی و جعفری و رضوی گردیم و با انگیزه های صادق و قدم های استوار به سوی انتظار بزرگ ترین حادثه تاریخ یعنی ظهور آفتاب عالمتاب موعود جهانیان گام بسپاریم . ای شیعیان بیایید علی را در نخلستان های کوفه تنها نگذاریم . بیایید فلسفه 25 سال خانه نشینی علی را دوباره مطالعه کنیم . بیایید از علی علوی تر نباشیم  . بیایید برای وحدت امت اسلامی زمینه های اختلافات بین مسلمانان را ریشه کن سازیم . بیایید شیعه بودن را در تبری از اشخاص و لعن و نفرین خلاصه نکنیم . خوب بیندیشیم که چرا علی گفت : حق شناس باشید تا اهل حق را پیدا کنید  و دین را از اشخاص مگیرید که با اشخاص دیگر از دین بیرون روید .بیایید همانند صادق و عالم آل محمد امام جعفر صادق(ع) همه علمای اهل تسنن را بر گرد خود جمع کنیم و برای درک بهتر قرآن و اجرای تعالیم آن بیندیشیم . نیز بیندیشیم که چرا و  چگونه در گذشته بزرگ ترین علمای شیعه ء بزرگ ترین فقیه اهل تسنن نیز بوده اند . ای شیعیان بیایید بار دیگر حکمت علی و صبر و درایت حسن مجتبی و مردانگی و شجاعت حسین بن علی و علم و فقاهت باقر و صادق را زنده کنیم . بیایید به چند رسم و رسومات اکتفا نکنیم . همان گونه که شیعیان صدیق و بزرگ پیوسته در تاریخ ایران منشا افتخار و عظمت و فکر و فرهنگ و معنویت و حق جویی بوده اند . ای شیعیان بیایید به عاشورا بیندیشیم . اما زینب وار زیستن را از یاد نبریم و  یقین داشته باشیم که ماندن صادقانه و اجرای سیاست علوی و احقاق حق بسی سخت تر از شهادت در راه خداست و سخت تر از عاشورا ، حکومت عاشورایی است و سیاست سلمان فارسی و البته قیام کردن علیه ظلم بسی آسان تر از تثبیت پایه های عدل و خدمت صادقانه به بندگان خداست .

 

ای مسیحیان :  بیایید آیات فراموش شده کتاب مقدس را دوباره بر بشر امروز بخوانیم . بیایید قبل از آن که مسلمانان بگویند در قرآن شان آمده است که« ای مسیحیان شما انسان های ارزشمندی نیستید مگر آن که انجیل را زنده کنید ‌» (یا اهل الکتاب لستم علی شیء حتی تقیموا التورات و الانجیل)(مائده :68) . ما خود آیات طلایی کتاب مقدس را بار دیگر در شرایط فعلی جهان عمیق تر و بهتر مطالعه کنیم . بیایید مسیحیت را تنها به روز یکشنبه و دعای کوتاه کلیسا منحصر نکنیم . بیایید بار دیگر عیسی مسیح را چنان که در کتاب مقدس آمده است بشناسیم . بیندیشیم که آن مرد بزرگ که بود و چه کرد و چرا حضرت مسیح به صلیب کشیده شد . بیایید پاکی مسیح را در جهان زنده کنیم . ای مسیحیان جهان بیایید مسیحیت را در صلیب و شراب خلاصه نکنیم . بیایید همانند زکریا باشیم که از مردان بزرگ خدا بود و به شراب و مشروبات مستی آور لب نزد (انجیل لوقا 1: 15) بیایید عظمت صلیب را دوباره بازشناسیم . صلیب سمبل از خود گذشتگی و صبوری و شهادت در راه خداست . چنان که عیسی مسیح فرمود : اگر کسی بخواهد از من پیروی کند باید خود را فراموش کرده و صلیب خود را بردارد و دنبال من بیاید . زیرا هر که بخواهد جان خود را حفظ کند آن را از دست خواهد داد و هر که به خاطر من و انجیل جان خود را فدا کند آن را نجات خواهد داد (انجیل مرقس 8 : 34 و 35 ) . بیایید در کارهایی که غربی ها و آمریکایی ها به نام مسیحیت می کنند و جز در پی منافع دنیوی و قدرت سیاسی خود نیستند نیک بیندیشیم . زیرا مسیح می فرماید : چه سود دارد که آدم تمام جهان را ببرد اما جان خود را ببازد (انجیل مرقس 8 : 36) . عیسی مسیح ریاست را چیزی جز خدمت به مردم و تواضع در برابر آنان نمی داند و به حواریون  می فرماید : اگر کسی می خواهد اول شود باید خود را آخرین و غلام همه سازد .(انجیل مرقس : 35) .   بیایید کمی دوری از گناه را تجربه کنیم . زیرا « مزد گناه مرگ است» (رومیان فصل 6 آیه 23). بیایید بر سر قدرتمندان دنیا فریاد بزنیم که عیسی مسیح فرمود : آنچه آدمی را نجس می سازد چیزی است که از او صادر می شود . چون افکار بد از دل بیرون می آید یعنی فسق ، دزدی ، آدم کشی ، زنا ، طمع ، خباثت ، فریب ، هرزگی ، حسادت ، تهمت ،خود بینی و حماقت ، اینها همه از درون بیرون می آید و انسان را نجس می سازند ( مرقس 7 : 20 – 23) . ای مسیحیان جهان بیایید ثروت و سرمایه و سرمایه داران را محور زندگی خود قرار ندهیم که عیسی مسیح فرمود : اگر می خواهی کامل باشی برو دارایی خود را بفروش و به بیچارگان بده تا برای تو در عالم بالا ثروتی اندوخته شود . آن وقت بیا و از من پیروی کن . (متی 19 : 21 و 22 ) .


 

[ web | email ] حیدری

سلام به جناب کریم جباری
بسیار عالی بود.
به امید روزیکه که همه پیروان ادیان سماوی دوباره به اصل خود مراجعه نمایند بخصوص مسلمانان که اکنون به ده ها پارچه تقسیم شده اند. مخالفتها را کنار گذاشته و به اصل دین مراجعه نمایند و مانند مسلمانان صدر اسلام یک امت یک ملت و یک مردم شوند تا که باشد به آن عزت- کرامت- وقار -حیثیت و ... گذشته خویش دست یابند و از ذلت- عقب مانده گی- در بدری- بیچاره گی- محکومیت و ... رهای یابند.
آمین یا رب العالمین

پنجشنبه 6 مرداد ماه سال 1384 ساعت 12:26 PM


 

[ web | email ] مریم

...از خدا بخواه
ای من! زبان دلشکنی از خدا بخواه
روح سوار بر بدنی از خدا بخواه
هرگاه بغض آمد و چشمت جلا گرفت
دستی برآر و نم زدنی از خدا بخواه
ای هرچه راه رفته و نارفته‌ات خراب!
عمر دوباره ساختنی از خدا بخواه
ای دل! اگر لیاقت گل را نداشتی
انگشتهای خارکنی از خدا بخواه
ای من! مریض روز و شب خلق تندرست!
یا زنده باش یا کفنی از خدا بخواه

مریم

سه شنبه 26 آبان ماه سال 1383 ساعت 10:08 AM

مناجات نامه دکتر علی شریعتی

خدایا

 به علمای ما مسئولیت

و به عوام ما علم
و به مومنان ما روشنایی

و به روشنفکران ما ایمان
و به متعصبین ما فهم

و به فهمیدگان ما تعصب،
و به زنان ما شعور

و به مردان ما شرف
و به پیران ما آگاهی

و به جوانان ما اصالت
و به اساتید ما عقیده

و به دانشجویان ما نیز عقیده
و به خفتگان ما بیداری
و به بیداران ما اراده
و به مبلغان ما حقیقت

و به دین داران ما دین
و به نویسندگان ما تعهد

و به هنرمندان ما درد
و به شاعران ما شعور

و به محققان ما هدف
و به نومیدان ما امید

و به ضعیفان ما نیرو
و به محافظه کاران گستاخی

و به نشستگان ما قیام
و به راکدان ما تکان

و به مردگان ما حیات
و به کوران ما نگاه

و به خاموشان ما فریاد
و به مسلمانان ما قران

و به شیعیان ما علی (ع)
و به فرقه های ما وحدت

و به جهال ما شفاء
به خودبینان ما انصاف

و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدین ما صبر

و به مردم ما خودآگاهی
به همه ملت ما تصمیم و استعداد فداکاری

و شایستگی نجات و عزت بخش
************

 دوشنبه 25 آبان ماه سال 1383

 

[ web | email ] نکته گو

سلام... از لطف شما ممنونم. ویلاگ شما را آف لاین خواهم خواند.

دوشنبه 25 آبان ماه سال 1383 ساعت 9:11 PM


[ web | email ] نساء

...آنچه بایست و نبودست همان خواهد بود ...

سلام استاد
وبلاگ خیلی پرمحتوایی دارین خوشحالم میکنید اگه به وبلاگ من هم سربزنید و نظراتتون را برام بگید

اگه اجازه بدید از مطالبتون در وبلاگم استفاده کنم

دوشنبه 25 آبان ماه سال 1383 ساعت 1:54 PM


[ web | email ] مریم

الهی!

آبِ عنایت تو به سنگ رسید، سنگ بار گرفت؛ سنگ درخت رویانید، درخت میوه و بار گرفت، درختی که بارش همه شادی، طعمش همه انس، بویش همه آزادی، و درختی که بیخ آن در زمین وفا شاخ آن برهوای رضا، میوهء آن معرفت و صفا، حاصل آن دیدار لقاء.


دوشنبه 25 آبان ماه سال 1383 ساعت 11:36 AM

مضامین مشترک قرآن ، تورات و انجیل

خدا شناسی

صفات الهی :

1 . نور

قرآن : خداوند نور آسمان ها و زمین است .(نور : 35)

انجیل : خدا نور است و هیچ ظلمت در او نیست .( نامه اول یوحنا ، آیه 5 )

 

2 .  نزدیکی به بندگان

قرآن : و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند (بگو) من نزدیکم و دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا بخواند ، اجابت می کنم ( بقره : 186) اوست شنوای نزدیک ( سبا : 50)

تورات : خداوند نزدیک است به آنانی که او را می خوانند ( مزمور 145 : 18)

 

3 . علم الهی

قرآن : کلیدهای غیب تنها نزد اوست . جز او کسی آن را نمی داند و آنچه در خشکی و دریاست می داند و هیچ برگی فرو نمی افتد ، مگر این که آن را می داند ، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن(ثبت ) است .( انعام : 59)

انجیل : حتی یک گنجشک نیز بدون اطلاع پدر آسمانی شما بر زمین نمی افتد . تمام موهای سر شما نیز حساب شده است . پس نگران نباشید . در نظر خدا شما خیلی بیش از گنجشک های دنیا ارزش دارید .( متی، 10 : 29 ـ 31 )

 

بت پرستی

قرآن : از پلیدی بت ها دوری کنید (حج : 30)آیا آنچه را می تراشید می پرستید ؟ با این که خدا شما و آنچه را برمی سازید ، آفریده است ! ( صافات : 95 ـ 96 )  

تورات : بت نسازید و بت ها را پرستش نکنید . چون من خدای شما هستم .( لاویان ، 19 ، 4 )  

 

انسان شناسی

قرآن: ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم.(تین : 4 )

تورات : خدا آدمی را راست آفرید.( کتاب جامعه ، باب 7 ،آیه29).

 

قرآن : آنان همانند چارپایان ، بلکه گمراه ترند.( فرقان : 44)

تورات : انسان بر بهایم برتری ندارد ، چون که همه باطل هستند. (کتاب جامعه ، باب 3 ، آیه 20).

 

معاد شناسی

 

قرآن : هر نفسی چشنده مرگ است . آن گاه به سوی ما باز گردانیده خواهید شد (عنکبوت : 57)

قرآن: هر کجا باشید شما را مرگ در می یابد ، هر چند در برج های استوار باشید ( نساء : 78)

تورات : کیست که بتواند نمیرد و تا ابد زنده بماند ( مزامیر ، 89 :48)

قرآن : هیچ کس نمی داند که در چه سرزمینی خواهد مرد .(لقمان :34).

تورات: کسی به روز مرگ تسلط ندارد. ( کتاب جامعه ، باب 8 ، آیه8).

 

پیامبر شناسی

قرآن : ( پیامبر ) بارهای سنگین و زنجیرهایی که بر آنها بود ( از دوش وگردنشان) برمی دارد .

( اعراف : 157).

انجیل : فراموش نکنید که شما از قید روش های بیهوده زندگی که از پدران خود آموخته بودید، آزاد شدید . ( نامه اول پطرس ، آیه 18 ) .

 

قرآن : آیا اگر او (پیامبر)  بمیرد یا کشته شود ، از عقیده خود برمی گردید ؟( آل عمران : 144)

انجیل : نگذارید آن تمایلات نفسانی که به دوران جهالت گذشته شما مربوط است ، زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار دهند . ( نامه اول پطرس ، آیه 14 )

 

اخلاقیات

برخورد با بیگانگان و پیروان ادیان دیگر

قرآن : خدا شما را از کسانی که در( کار) دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند ، باز نمی دارد که به آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید . زیرا خدا دادگران را دوست می دارد

( ممتحنه :7)

هر که بر ضد ما نباشد ، با ماست ( مرقس :9:40)  انجیل :

 

ترس از خداوند

قرآن : از مردم مترسید ، از من بهراسید (مائده : 44 )

انجیل : نترسید از کسانی که فقط می توانند بدن شما را بکشند ، ولی نمی توانند به روحتان صدمه ای بزنند . از خدا بترسید که قادر است هم بدن و هم روح شما را در جهنم هلاک کند .( متی ، 10 : 28 )

 

دعوت به پاکی

پیامبر اکرم ( ص ) : به راستی خداوند پاک است و انسان پاکیزه و نظیف  و ] اصل[  پاکیزگی را دوست       می دارد.( میزان الحکمه ، ج 10 ، ص 92 ) .

انجیل : چنان که خدایی که شما را خوانده است ، پاک است ، شما نیز در تمام رفتارهایتان پاک باشید . زیرا کتاب مقدس می فرماید : شما باید پاک باشید . زیرا من پاک هستم .( نامه اول پطرس ، آیه 15-16 ).

 

بی فکران

قرآن : قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانی اند که نمی اندیشند ( انفال : 22)

تورات : شخصی که بدون فکر کردن و با عجله جواب می دهد ، از یک احمق هم بدتر است

 ( امثال ، باب 20 ، آیه 20 )

 

برخورد با ابلهان

قرآن :چون بی خردان با ایشان رویارو گردند ، با زبان خوش پاسخشان دهند  (فرقان : 63)

تورات : کسی که به سؤال احمقانه جواب دهد ، مثل سؤال کننده آن احمق است( امثال ، باب 26 ، آیه 4 )

 

تناسب افراد هم سنخ

قرآن : ما از شما و آنچه به جای خدا می پرستید ، بیزاریم . به شما کفر می ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که فقط به خدا ایمان آورید .( ممتحنه : 4 )

تورات : درستکاران از بدکاران نفرت دارند و بدکاران از درستکاران ( امثال ، باب 20 ، آیه 27 )

تاثیر عمل در جهان خارج

قرآن :به سبب کارهایی که مردم انجام داده اند در خشکی و دریا تباهی پدیدار شده است. (روم : 41)

تورات : حیوانات و مرغان به سبب شرارت ساکنانش تلف شده اند (کتاب ارمیای نبی ، باب 12، آیه 4 )

 

مشیت الهی و اراده بشری

قرآن : و زنهار در مورد چیزی مگوی که من آن را فردا انجام خواهم داد ؛ مگر آن که خدا بخواهد

  ( کهف : 23 ـ 24 )

 

انجیل : هان ای کسانی که می گویید : امروز و فردا به فلان شهر خواهیم رفت و در آن جا یک سال به سر خواهیم برد و تجارت خواهیم کرد و نفع خواهیم برد و حال آن که نمی دانید فردا چه می شود ... پس باید بگویید : اگر خدا بخواهد ، زنده خواهیم ماند و چنین و چنان خواهیم کرد ( رساله یعقوب ،  4 : 13 ـ 15 )

 

*****************************************************************

ازدواج

 

قرآن : (نکاح اینان) بر شما حرام شده است : .....و جمع دو خواهر با هم دیگر ( نساء : 23 )

تورات : مادامی که زنت زنده است ، نباید خواهر او را هم به زنی بگیری و با او هم بستر شوی ( لاویان ، 18 ، 20)

 

منابع

1 . کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید ) ، ترجمه از زبان های اصلی عبرانی ، کلدانی و یونانی ، ویرایش سال 1904 ، بدون ناشر ، 1388 ص + 432 ص ، چاپ 1973.

2 . کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید ) ، ترجمه تفسیری ، قطع جیبی ، 1251 ص، ناشر انجمن پخش کتب مقدسه  ، بدون تاریخ .

3 . قرآن کریم .

سه شنبه 19 آبان ماه سال 1383

 

 

[ web | email ] اکبر یارمحمدی


 

سلام
خیلی وبلاگ خوبی داری فقط یه کم براش تبلیغ کن مطالبت هم خیلی خوبه بخصوص اون شوخی دانشجوها و این آخری هم مطالب آموزنده ای داشت خوشحالم که تو هم به جمع ماها اضافه شدی .

طنزهای واقعی دانشجو و نمره

1 . استاد , من دانشجوی مهمان هستم و از راه دور و مسافت 800 کیلومتری می آیم . آیا انصاف است که من 800 کیلومتر راه بیایم و در  درس شما هشت بگیرم ؟ آیا عدالت و انصاف همین است ؟ هر طور شده , من از شما نمره قبولی می خواهم و تنها اگر یک 10 به ما بدهید , چیز دیگری از شما نمی خواهم !

 

2 . استاد , من دانشجوی مشروط هستم و این بار پنجم است که مشروط می شوم . اگر به من به جای 12 , 18 ندهید , اخراج خواهم شد . شما بگویید که من چکار کنم ؟ بالاخره باید به فکر ما هم باشید یا نه ! شما که فقط خودتان را در نظر می گیرید ! اگر بخواهید , می توانید مشگل مرا حل کنید .

 

3 . استاد , درس های عمومی , کمکی و برای افزایش معدل است . مگر کسی در درس هاب عمومی می ماند ؟ چرا این درس ها را این قدر سخت می گیرید که افراد از آنها متنفر شوند ؟ کمی هم به فکر دانشجویان باشید .

 

4 . استاد , ترا به خدا ! اگر من در این درس بمانم , جواب پدر و مادر ( یا شوهرم ) را چه بدهم ؟ با چه رویی به خانه برگردم ؟ پدرم نمی تواند هزینه شهریه مرا تأمین کند. چرا باید متحمل هزینه اضاقی شویم ؟

 

5 . استاد , من نان آور خانواده هستم . برای درس و بحث ومطالعه و همین طور مقاله و چیزهای دیگری از این قبیل , وقت ندارم .  هزینه شهریه ها هم بالاست . دانشجوی شبانه یا دانشگاه آزاد , چطور این شهریه را پرداخت کند ؟خواهش می کنم بدون حضور در کلاس , یک نمره قبولی به ما بدهید و با ما دانشجوها کنار بیایید ! چرا  احساسات لطیف و دردهای ما دانشجویان را درک نمی کنید ؟

 

6 . استاد , من چند امتحان در یک روز داشتم و بیش از یک ساعت برای مطالعه فرصت نداشتم . خواهش می کنم  هنگام اصلاح ورقه ها  ارفاق را در نظر بگیرید .

 

7 . استاد , در خوابگاه ها وضعیت نامناسب است و اصلاً با این شلوغی و هیاهو نمی شود درس خواند , گاهی شوفاژ خاموش است و یا برق نیست .  شما را به خدا ، ما را در نظر بگیرید .

 

8 . استاد , دو روز قبل از امتحان پدر بزرگم فوت کرد و دیروز برادر 22 ساله ام را برق گرفت و فوت کرد . خودم هم بیماری صعب العلاجی گرفته ام , که وضع مرا می بینید !

 

9 . استاد , اگر این درس پاس نشود , من سرباز معلم هستم و یا می خواهم در اداره ای استخدام شوم و یک سال عقب می افتم و زندگی ام متلاشی می شود و به کلی بدبخت می شوم ! استاد سرنوشت من در دست شماست !

 

10 . استاد , کتاب درسی شما پس از چند ماه  اکنون به دست من رسید . و اصلاً فرصتی برای مطالعه آن  نداشته ام. حتی  همین دیروز , در حالی که با سرعت , با ماشین , دنبال کتاب می گشتم , به خاطر این درس تصادف کردم .البته با عنایت شما هیچ صدمه ای به من وارد نیامد .  راستش را هم  بگویم :کتاب در اول ترم  در کتاب فروشی ها بود , ولی حیفم آمد که هشتصد تومان به آن بدهم و آن را بخرم , با خود گفتم : از جایی برای یکی دو ساعت آن را می گیرم و می خوانم و حتماً 18 یا 20 می گیرم . چون قبلاً هم این کار را کرده بودم . ولی نمی دانم چرا از قضای بد , تیرم به سنگ خورد .

 

11 . استاد , این چه امتحانی بود که گرفتید ؟ خیلی سخت بود . همه می افتند . استاد ترا به خدا به همه ارفاق کنید ! بالاخره ما در این دنیا غیر از خدا  , کس دیگری جز شما نداریم !

 

12 . استاد , من دانشجوی پرستاری هستم و همیشه طبق برنامه دانشگاه در بیمارستان هستیم . درست است که شما شش جلسه غیبت ما را در نظر نگرفتید (!), ولی همان15 صفحه اصلی کتاب را ـ که خیلی سخت بود ـ نتوانستیم مطالعه کنیم .

 

13 . استاد , این بار  سوم است که این درس را برمی دارم . قبلاً دو بار در درس اساتید دیگر مانده ام . بالاخره من چند بار باید این درس را بخوانم ؟! شما باید به تلافی نمرات پایین استادان دیگر , به من نمره خوبی بدهید .

 

14 . استاد , من معدل الف هستم و جز درس شما در همه درس ها ,  بالای 17 گرفته ام . اگر به جای 5/13 به من 17 یا 18 ندهید , دیگر نمی توانم معدل الف باشم ! البته قبول دارم که درس شما را اصلاً نخوانده بودم .

 

15 . استاد , مشکل من منحصر به فرد است . در دار دنیا هیچ کس وضعیتی مانند من ندارد . تنها شما می توانید گرفتاری مرا رفع کنید . استاد , به خدا پس از امتحان , در دانشگاه ها و محلات مختلف و دروازه های شهر , با پلیس 110  در به در به دنبال شما گشته ام ,  ولی نمی دانم چرا شما را هیچ جا پیدا نکردم . اصلاً من از اول بد شانس بوده ام . دیروز هم که بیست روز بعد از رد شدن نمرات به آموزش تازه از خواب بیدار شدم , ناگهان با کمال تعجب  و نا باوری مشاهده کردم که به جای 18 یا 20 , 7 گرفته ام , در حالی که ورقه را خیلی عالی (!) نوشته بودم  . این با هیچ مبنای علمی قابل قبول نیست . می گویند اگر استاد بخواهد به هر کس هر نمره ای می تواند بدهد , بالاخره نمرات دست شماست . پس شما باید کاری برای من بکنید .

 

16 . استاد , به خدا , کتاب را چند بار از اول تا آخر با دقت خوانده بودم , ولی نمی دانم چرا همین که وارد جلسه امتحان شدم , مثل این که هیپنوتیزم یا افسون شده باشم ,  تمام سیستم عصبی و اندیشه های عمیق من ( ! ! )  ناگهان به هم ریخت و با همه دقت و تمرکزی که کردم  و به خودم فشار آوردم , متاسفانه حتی یک کلمه از همه مطالعاتم به ذهنم نیامد .در حالی که دیگران از من تغلب کرده بودند و 18 , 19 گرفتند , اما  نمی دانم چرا من بخت برگشته , هشت گرفتم .

 

17 . استاد , من شاغل  و متأهل هستم .  همان طور که خودتان وضع زندگی و مخارج سنگین آن را بهتر از من می دانید , و توجه دارید که کار کردن , به هیچ وجه  با درس و مطالعه و مقاله نویسی امکان پذیر نیست . با خستگی کار و فشار زندگی و سختی درس ,  سر کلاس جز استراحت در ردیف های آخر کاری از ما بر نمی آید , ولی شما خیلی بزرگوارید (!!) حتماً  با تمام علم و فضل خود نقص ما را با نمرات عالی جبران خواهید کرد . خدا به شما پاداش بزرگی در دنیا و آخرت عنایت فرماید .

 

18 . استاد , من دانشجوی ترم اول هستم . خوب درس می خواندم , ولی اواسط ترم ناگهان احساس عجیبی به من دست داد که  مشروط می شوم . از خدا پنهان نیست , از شما چه پنهان , از همه دوستان و آشنایان فرهنگی و دانشگاهی و .... آدرس محل کار و شماره تلفن اساتید  را گرفتم و از طریق واسطه های بی شمار, تمنای عاجزانه ارفاق و افزایش نمره کردم و تا حدود زیادی هم به یاری خدا  در این کار موفق بودم , البته درس هایم خوب است  و درست است که در دبیرستان ، رشته ام ریاضی ـ فیزیک بوده , ولی نمی دانم چرا  در جمع و تفریق نمرات و معدل گیری اشتباه کردم  . به همین جهت , همه درهای عالم را به روی خود بسته دیدم  و جز شما کسی نیافتم که بتواند معمای بزرگ زندگی مرا حل نماید . درست است که نمرات شما توسط مدیر گروه و معاونت آموزشی  تأیید شده و لاک و مهر شده و وارد کامپیوتر هم شده , ولی همه این آقایان بالاتفاق می گویند : باز هم اگر استاد واقعاً بخواهد , می تواند نمرات را تغییر دهد . پس شما را به پیر و پیغمبر قسم می دهم که کمکی به من بکنید , و گرنه من از هستی ساقط می شوم . 

سه شنبه 19 آبان ماه سال 1383

حکمت جاودانه شهریار سخن

حیدربابا ، شیطان بیزى آزدیریب
محبتى اوْرکلردن قازدیریب
قره گوْنوْن سرنوشتین یازدیریب
سالیب خلقى بیر-بیرینن جانینا
باریشیغى بلشدیریب قانینا

*****
گؤز یاشینا باخان اوْلسا ، قان آخماز
انسان اوْلان بئلینه تاخماز
آمما حئییف کوْر توتدوغون بوراخماز
بهشتیمیز جهنّم اوْلماقدادیر !
ذى حجّه میز محرّم اوْلماقدادیر !

****
بیلسینلر کى ، آدام گئدر ، آد قالار
یاخشى-پیسدن آغیزدا بیر داد قالار

******
حیدربابا ، دوْنیا یالان دوْنیادى
سلیماننان ، نوحدان قالان دوْنیادى
اوغول دوْغان ، درده سالان دوْنیادى
هر کیمسَیه هر نه وئریب ، آلیبدى
افلاطوننان بیر قورى آد قالیبدى

******
حیدربابا ، گوْل غنچه سى خنداندى
آمما حئیف ، اوْرک غذاسى قاندى
زندگانلیق بیر قارانلیق زینداندى
بو زیندانین دربچه سین آچان یوْخ
بو دارلیقدان بیرقورتولوب ، قاچان یوْخ

******
حیدربابا گؤیلر بوْتوْن دوماندى
گونلریمیز بیر-بیریندن یاماندى
بیر-بیروْزدن آیریلمایون ، آماندى
یاخشیلیغى الیمیزدن آلیبلار
یاخشى بیزى یامان گوْنه سالیبلار

*****
بیر سوْروشون بو قارقینمیش فلکدن
نه ایستیوْر بو قوردوغى کلکدن ؟
دینه گئچیرت اولدوزلارى الکدن
قوْى تؤکوْلسوْن ، بو یئر اوْزى داغیلسین
بو شیطانلیق قورقوسى بیر ییغیلسین

سه شنبه 19 آبان ماه سال 1383

زندگی چیست کجاست ؟

 

زندگی چیست ؟

    زندگی کجاست ؟

        زندگی چیست کجاست ؟

          زندگی خط نگاه من و توست .

                  زندگی در من و توست .

            زندگی بوی بهار و گل سرخ

 زندگی رنگ خدا بوی بهشت

 زندگی چیست کجاست ؟

  زندگی گشتن و دیدن و دریافتن است .

مردگی خیره شدن خام شدن باختن است .

زندگی چون و چراست 

زندگی بهر چراست

 زندگی چیست کجاست ؟

زندگی صاف شدن نرم شدن پخته شدن

در دل درد فرو  رفتن و نگداختن است

             زندگی جرات دیدن یک آینه است ؟

زندگی کوشش و جوشش و دل باختن است

زندگی گام زدن سوی افق های بلند

زندگی آب روان یافتن است

زندگی درک معمای وجود

در بلندای فلک بال زدن آب شدن

زندگی چیست کجاست ؟

زندگی در صدف خویش گهر ساختن است

زندگی  همنفس خاطره هاست

دوشنبه 18 آبان ماه سال 1383

 

 

[ web | email ] پریدخت

 

سلام

زندگانی همه صورتکده ایی از یاد است
یاد یاران قدیم
یاد خویشان صمیم
دلم از یاد کسان هر شبه در فریاد است ! ...

شاد و پیروز باشی .

 

دوشنبه 18 آبان ماه سال 1383 ساعت 3:30 PM

 

[ web | email ] یاس

 

زندگی حس غریبیست که یک مرغ مهاجر دارد ...

 

دوشنبه 18 آبان ماه سال 1383 ساعت 2:27 PM

 

کودک و خدا - الهیات حکیم رومی

 کودکی از خدا خواست که با او سخن بگوید و در این لحظه آسمان رعد و برق زد . کودک گفت : خدایا چرا با من سخن نمی گویی ؟ در این حال زمزمه هایی در دل کودک به وجود آمد و نسیم خنکی شروع به حرکت کرد و برگ های درختان به نرمی پیشاپیش کودک خم شدند . کودک گفت : خدایا حالا که با من حرف نمی زنی برایم لیوانی آب بده که خیلی تشنه ام . در این حال چشمه کوچکی زلالی در نزدیکی کودک شروع به غلغل کرد . کودک گفت خدایا اگر به من آبی نمی دهی دستکم به من یک شاخه گل بده و گلستان بزرگی از گلهای سرخ و زنبق و نیلوفر کودک را در آغوش گرفت . اما کودک گریه می کرد که چرا خدا به او شاخه گلی نمی دهد . کودک گفت خدایا اگر صدای مرا نمی شنوی و به من هیچ نمی دهی  لااقل برایم پناهگاهی از باد و طوفان فراهم کن و در این حال آغوش گرم مادر و دستان نرم پدر کودک را فرا گرفت . اما کودک همچنان می گریست و در حالی که زیر لب به خدا بد می گفت چشمه را گل آلود کرد و گلها را له کرد و دستان پدر و آغوش مادر را با فریادهای گوشخراشی ترک کرد و از سرزمین خدا بیرون رفت .

 

 

  

   الهیات حکیم رومی

 

1 . رابطه خدا و خلقت :

1- 1 . نمی توان آثار و تجلیات خدا در کائنات و نیروهای طبیعت را که لشکریان الهی هستند ، علی رغم عظمت و جاذبه و اسرار بسیاری که دارند  ، خدا نامید :

             آفتاب از امر حق طباخ ماست    ابلهی باشد که گوییم او خداست

یکی از شاعران بزرگ نیز در باره توهم خدایی عارفان و واصلان می گوید :

مبری گمان که یعنی به خدا رسیده باشی   تو زخود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی

سرت ار به چرخ ساید ، مخوری فریب عزت   که همان کف غباری ، به هوا رسیده باشی

1- 2 . اگر چه در ظاهر، برخی از امور مستند به علل طبیعی (اسباب) و غیر مستقیم مستند به خدا و برخی مستقیماً کار خدا به نظر می رسد  و نه کار اسباب و علل طبیعی ، اما ، در واقع ، ذات و صفات همه پدیده ها آکنده از فقر و نیاز و نیستی است  ( عالم هم اکنون هم فانی است) و اگر آثاری در این پدیده ها می بینیم ، از ذات و نهاد آنها نیست ، که از جای دگر است  و آن سرچشمه های الهی و آسمانی است که مبدا صدور همه امور و خواص آنهاست   :

نیست از اسباب ، تصریف خداست    نیست ها را قابلیت از کجاست؟

1 ـ 3 . نقش خدا در افعال بشری(سلسله طولی فاعلیت الهی و فاعلیت بشری در کارها) هر کاری در عین حال که کارماست و مسئولیت آن با ماست ، کار خدا نیز هست . در کارهای خوب و خالصانه ، می توان گفت که حقیقتاً کار کار خداست ، چرا که اگر لطف و عنایت و امدادهای آشکار و نهان خدا نبود ، این کارها از ما ساخته نبود  :

گر بپرانیم تیر، آن نی ز ماست            ما کمان و تیر اندازش خداست

1 ـ 3 ـ 1 . تجلی الهی در ظهور توانمندی های عظیم بشری ( دست خدا ):

چون قبول حق بود آن مرد راست       دست او در کارها دست خداست

قوت  اصلی  بشر  نور  خداست            قوت حیوانی مر او را ناسزاست

1 ـ 3 ـ 2 . امکان خروج از مرزهای زمان ، با عنایات  خداوندی :

لامکانی که در او نور خداست         ماضی و مستقبل و حالش کجاست ؟

1 ـ 3 ـ 3 .  امکان درک اسرار جهان و خروج از مرزهای مکان ، با حصول مقام «حیرت» عرفانی( که غیر از حیرت عوامانه ناشی از نادانی  و غیر از حیرت عالمانه ناشی از کثرت علم و معرفت و برتر از آنهاست ) :

بر دلی کو در تحیر با خداست           کی شود پوشیده راز چپ و راست

1 ـ 5 . تجلی صفات خدا در طبیعت :

آن بهاران لطف شحنه ی کبریاست     و آن خزان تخویف و تهدید خداست

2 . مقایسه صفات الهی و صفات بشری : صفات الهی کمال اندر کمال است و با صفات بشری قیاسمند نیست ؛ مثلاً علم الهی به مقدمات و ابزارهای علمی ـ چنان که در روش های تحقیق و مطالعه در علوم بشری ضرورت دارد ـ  نیازمند نیست :

آن که بی تعلیم بد ناطق، خداست    که صفات او ز علت ها جداست

یعنی صفات الهی بدون نقص و کاستی است یا فاقد  انگیزه به معنای روانشناختی می باشد .

3 . تفسیر کمال الهی ( تمام و فوق التمام بودن خداوند  ): حد نهایی و منتهای همه صفات و کمالات و به تعبیر درست تر ، همه صفات خوب و کمالی را بدون هیچ «حد» و « مرز» ، باید در خدا جست :

منتهای دست ها دست خداست    بحر بی شک ، منتهای سیل هاست

4 .  خدا شناسی :

4 ـ 1 . تصور ناپذیری خدا در ذهن ( با استدلال عقلی ) :

هرچه اندیشی پذیرای فناست   آن که در اندیشه ناید آن خداست

4 ـ1 .عشق عرفانی ، راه اصیل خدا شناسی :

علت عاشق ز علت ها جداست       عشق اسطرلاب اسرار خداست

 

4 ـ 2 . آفرینش معرف و گواه خدا و صفات الهی (برهان نظم یا شناخت آیه ای ، اثبات خدا از را مخلوقات ) :

گوید او کاین آفریده آن خداست  کافرینش بر خدایی اش گواست

4 ـ 3 . ظرفیت اندک علم و آگاهی بشری از اسرار جهان و کارهای خداوند( ارزش علم و عبادات ما ) :

آن سبوی آب دانش های ماست    و آن خلیفه دجله علم خداست

 

یکشنبه 17 آبان ماه سال 1383

منشور وحدت تشیع و تسنن

1.      تشیع و تسنن هر دو به عنوان دو جریان و خط اصیل اسلامی  از صدر اسلام  مطرح بوده و همه مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ در خط واحد «صراط مستقیم » قرآن کریم و اسلام ناب محمدی(ص) به سر می برند . نه شیعیان رافضی و بدعت گذارند و مخالف رسول خدا و صحابه صالح آن حضرت  و  نه اهل تسنن ، ناصبی و دشمن علی و آل علی  و اهل بیت(ع) .

 

2.      اختلافات رایج در بین تشیع و تسنن ، اختلاف بنیادی در متن دین و احکام مشترک مسلمین نیست . این اختلاف بین حق و باطل محض نیست که اگر اثبات شد کدام « فرقه ناجیه » است ، فرقه های دیگر ضاله و باطل و همگی جهنمی باشند ؛ زیرا همه اهل یک خدا و یک قبله و یک دین و آیین هستند و قرآن کریم می فرماید :« به هرکس به شما اظهار اسلام می کند ، مگویید که تو مؤمن نیستی »(نساء : 94) . به اجماع همه مسلمین و همه علمای اسلام  ،به طور طبیعی ، شیعه یا سنی بودن جرم و گناه و کفر نیست . به خصوص که دین اکثریت مسلمین ، سنتی و تقلیدی است و نه مبتنی بر اجتهاد  و عموماً نیت همگان پاک و صادقانه است و آن چه را که دارند ، همه از خدا و رسول  و میراث آن حضرت می دانند ؛ و مردم مسلمان عموماً فیلسوف و فقیه هم نیستند ؛ درست و غلط به روشنی برای همگان روشن نیست . هرگز ساده دلانه تصور نکنیم که آنچه ما می گوییم حق محض است و هر کس آن را نپذیرد یا مغرض است یا احمق و یا گمراه و فریب خورده و به هر حال ، جزء « فرقه های ضاله » و  دوزخی .

 

3.      اختلافات موجود میان تشیع و تسنن ، برخی ساخته فتننه گران قدرت پرست بیگانه از مصالح امت اسلامی  است ؛ برخی ساخته حکام فاسد و دنیاپرست از بنی امیه و بنی عباس و بعضی از حکام دوره های بعدی ( مانند بعضی از شاهان صفوی یا خلافت عثمانی در ترکیه  )  است که از تشدید عداوت و اختلافات ساختگی بین مسلمین سود می بردند و برای حفظ قدرت شیطانی خود به فرقه ای روی آورده و خود را ریاکارانه مدافع حق و دین رسول خدا(ص) جلوه داده و طوایف دیگر را که دشمنان سیاسی  خود می دیدند ، تکفیر نمودند و خون شان را حلال شمردند تا با قلع و قمع آنان ، نه به عدالت و معنویت و سنت های قرآن و رسول خدا (ص) جامه عمل بپوشانند ، بلکه بر هوس ها و شهوات و قدرت خود بیفزایند . این قبیل دشمنی های ساختگی ممکن است امروزه با گذشت زمان ، سند تاریخی پیدا کند . قسمت وسیع تر این دشمنی های جدید نیز دست پخت سران نظم نوین جهانی است که در تمدن آینده بشر ،  هیچ موقعیتی و نقشی و سهمی برای مسلمین قائل نیستند ؛ به جز این که در بازی های سیاست استراتژیک آنان  ، نقش دو تیغه یک قیچی را ایفا کنند که دشمنی لبه های آن ، در عین تصادمی که با هم دارند  ، در دست دشمنی به کار گرفته می شوند کهحکومتش از قبل این دشمنی ها تحکیم شده است  .     

 

4.      برخی از اختلافات موجود ، ساخته نادانی ها و تعصبات ناروای مقدس مآبان احمق و مطمئناً بر خلاف سیره رسول خدا(ص) و  اهل بیت اطهار(ع) و سیره صحابه صالح و عادل بوده است . مطمئناً علی (ع) و جناب ابوبکر و عمر و عثمان اختلاف روش داشته اند ؛ اما حاضر نبوده و هم اکنون هم روح آنان راضی نیست که برای دفاع از نظر و حق یکی از آنان ، مسلمانی  زخم بردارد یا کشته گردد ؛ ما نمی توانیم شیعه تر از علی و سنی تر از عمر باشیم ؛ علی با ابوبکر و عمر و عثمان نه تنها بیعت کرد بلکه به هزار روش و منش کوشید از آنان و حکومت اسلامی دفاع کند ؛ شاهد این مدعا نهج البلاغه است و ایام آخر زندگی عثمان و محاصره دارالخلافه   . در میان یاران رسول خدا (ص) اختلاف نظر بسیاری وجود داشته و نگرش و ظرفیت آنان از ما بسیار وسیع تر بوده و بین صحابه اختلاف و انتقاد بسیاری مطرح می شد ؛ اما کسی دیگری را طرد و تکفیر نمی کرد  ؛ ولی امروزه به دلیل کاهش ایمان و اخلاص ، حلم و گذشت و جوانمردی وانصاف ، نیز ضعف عمومی مردم  از نظر آگاهی های علمی ، اسلامی ، تاریخی و سیاسی و عدم درک واقعیات جهان اسلام ، و از طرف دیگر ،  افزایش تعصبات و کینه های تاریخی به وسیله دشمنان ناجوانمرد آگاه و منفعت جو یا دوستان مقدس مآب احمق  ، مردم ظرفیت هیچ نوع نقد و بررسی از خود نشان نمی دهند و هر نوع انتقادی به اندیشه های یکدیگر را عین کفر و ضلالت و مستحق بمب و نارنجک و عملیات انتحاری می دانند ؛ این در حالی است که یهود و مسیجیت کینه های تاریخی خود را از بین برده و برای تصاحب جهان به هم دست وحدت داده اند ؛ همان یهودیانی که یهودیت را دین جاودانه و  مسیحیت را دین ساختگی و عیسی(ع) را مسیح و موعود دروغین می دانستند  و همان مسیحیانی که طی از بدو پیدایش مسیحیت  ، طی قرون متمادی تا دهه 1960 میلادی یهود را قاتل عیسی بن مریم می دانستند و به همین دلیل و به دلیل تهمت هایشان به حضرت مریم(ع) در مراسم عشای ربانی به یهودیان لعن و نفرین نثار می کردند .چگونه آنها با دو کتاب و دو پیامبر متفاوت و علی رغم دشمنی های دیرینه در متن دین و آیین خود توانسته اند با هم کنار بیایند ؛ اما ما مسلمین که کتاب واحد و اخلاق اسلامی واحد و تمدن مشترک و نماز و زکات و جهاد و امر به معروف کمابیش یکسانی داریم ، نتوانیم برادرانه همدیگر را پذیرا گردیم ؟ آیا عقل و خرد و ایمان و صبر و گذشت ما تا بدین حد به پستی گراییده است ؟

 

5.      اختلافات بین شیعه و سنی واقعیت تاریخی دارد و نمی توان با پاک کردن صورت اختلاف واقعیت دو نوع نگرش و برداشت متفاوت را انکار کرد  ؛ اما همه این اختلافات ، در حد دو  نوع نگرش و  برداشت متفاوت از اسلام است که به درک بهتر اسلام کمک می کند . هیچ شیعه ای اهل تسنن را کافر یا گمراه نمی داند و هیچ اهل سنتی هم شیعیان را که به همان قرآن و سنت محمدی(ص) ایمان دارند ، تکفیر نمی کند  ؛ چرا که علی و اولاد او هر چه می گویند ، از خویشتن نیست ، بلکه میراث نبوی و علم لدنی وراثتی الهی  است  . در واقع بیش از 80 درصد اعتقادات ، اخلاقیات ، سنت های  دینی  رایج در میان مسلمین ، اشتراکی  و تقریباً همانند هم است و تمدن و فرهنگی که این دو جریان برای بشر به میراث گذاشته اند ،به دست هر دو ساخته شده و مختص شیعیان به تنهایی یا اهل تسنن به تنهایی نیست . اگر اختلافی هست در اصل توحید ، نبوت ، معاد و حقانیت آیات قرآن و تحریف ناپذیری آن نیست ؛ بلکه در مسائل فرعی عملی یا اعتقادی است ؛ و در این مسائل هم برداشت های بسیاری از علمای بزرگ وجود دارد و کسانی هم که در این مسائل تخصصی ندارند ، اگر صدق و اخلاص و معنویت راستینی داشته باشند ،  نه مستحق عذاب و ضلالت اند و نه بدعت گذار محسوب می شوند .   اختلاف برداشت در نگرش ها و بینش های مسلمین  ، یک امر طبیعی و بلکه الهی است ؛ همان گونه که شافعی و ابوحنیفه باهم اختلافاتی دارند ، علمای تشیع هم بر سر احادیث معصومین (ع) و تفسیر آنها اختلاف دارند ؛ اما همه مسلمان محسوب می شوند . این اختلافات اگر بدون غرض و تعصبات ناروای دست های بیگانگان آتش افروز دنبال گردد و اگر با علم و تحقیق به مقصود حق طلبی عجین گردد ، مطمئناً در فهم معانی قرآن و حتی احکام دین ، سودمند خواهد افتاد .

 

6.      همه مسلمین بر مبنای آیه شریفه « انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون » (حجرات : 10 ) و آیه « لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمناً تبتغون عرض الحیاه الدنیا » (نساء : 94 ) موظفند انگیزه های دنیوی را کنار بگذارند و به همه طوایف اسلامی از هر زبان و نژاد احترام نهند  و برای حفظ جان و مال مسلمین و حرمت همه امور آنان ، نهایت صبر و گذشت و ایمان را از خود نشان دهند . بی حرمتی و فحاشی و تکفیر مسلمانان ساده دل پاک سیرت ، نه تنها حرمت دینی و اخلاقی دارد ، بلکه در وجدان انسانیت عاری از دین و ایمان و حتی نزد بت پرستان هم محکوم است ؛ چگونه ممکن است قرآن کریم به ما اجازه ندهد به بت های بت پرستان بد بگوییم ، تا حرمت اسلام و معتقدات اسلامی هم متقابلاً از سوی بت پرستان حفظ شود ( انعام : 108 ) اما به ما اجازه دهد از طوایف اسلامی و شخصیت های محبوب آنان بدگویی کنیم  و تهمت های ناروا بزنیم  و آن گاه بی حرمتی آنان را جایز بدانیم  و حکم کفر و ضلالت شان را صادر نماییم ؟ آیا هر فرد بی خردی هست که نداند این رفتارها در جهان وسیع ارتباطات بازتاب بسیار بدتر و وسیعتری  و دقیقاً عکس العمل به مراتب ناهنجارتر و خشن تری می یابد ؟ آیا راه دیگری برای دفاع از حقانیت اعتقادات مان وجود ندارد ؟

 

7.      تشیع مطابق نظر حضرت علی(ع) در کتاب صفات الشیعه شیخ صدوق یا اصول کافی یا نهج البلاغه یا سخنان امام جعفر صادق(ع) ، یک ادعا نسبت به دوستی ائمه معصومین (ع) یا تنها عشق به آنان نیست ، بلکه یک مرتبه عالی از ایمان و اخلاص و تسلیم است . تشیع با متشیع و با دوست دار اهل بیت متفاوت است ؛ چه بسیارند افرادی که در جهان اسلام ، اهل بیت را دوست دارند ، اما شیعه نیستند . خطبه همام نهج البلاغه به نظر کلینی در اصول کافی در بیان صفات شیعه است . از طرف دیگر ، اهل سنت واقعی کسی است که تاریخ و سنت های پیامبر را براند و در زندگی خود آنها را متجلی سازد ، سنی واقعی کسی است که به اندازه جناب عمر زاهد باشد و مثل عثمان بر سر قرآن بمیرد ؛ چه بسیارند اهل تسنی که از سنت های رسول خدا و قرآنی که عثمان جمع آوری کرد و زهد عمر به کلی بیگانه اند . در بین شیعیان و اهل تسنن کم نیستند افرادی که با الفبای اسلام و قرآن و اخلاق و عرفان  آشنایی ندارند و اسیر اندیشه ها و اخلاق دنیوی و غیر اسلامی گشته اند و در انواع گرفتاری های مادی و معنوی و فقر فرهنگی به سر می برند . برخی از روحانیون اهل تسنن می کوشند « شیعیان گمراه » را هدایت کنند و برخی از واعظان شیعه هم متقابلاً می کوشند « سنیان را مستبصر» ساخته ، به راه راست هدایت کنند ؛ اما آیا رسالت کنونی ما با این همه اولویت ها و ضرورت های دینی و عصری ،  این است که شیعه را سنی ظاهری سازیم و یا سنی را شیعه ظاهری نماییم ؟ آیا وظیفه مهم تری نداریم که بالاتر از این امور ، مردم مسلمان را با همان دین فراموش شده و قرآن مهجور آشنا نماییم ؟ آیا رسالت مهم تر ما این نیست که جلو فقر و فساد ، خیانت ، جنایت ، ارتشا ، برادرکشی ، بی تقوایی ، ناجوانمردی  را بگیریم  و نگذاریم که جوانان نه از تشیع یا تسنن ظاهری ، بلکه از اسلام واقعی ، یعنی  خدا و نماز و معنویت و زهد و تقوا و فرهنگ دینی گریزان شوند ؟  

 

8.      الگوهای دینی در همکاری تشیع و تسنن ،کسانی مانند  شیخ شلتوت (ره) ، آیت الله شرف الدین (ره) است نه افرادی که با کینه و عقده و تشنج آفرینی و بمب و گلوله می خواهند به خلفای راشدین و صحابه صالح رسول خدا یااهل بیت اطهار خدمت کنند . مطمئناً در هر دین و آیینی ـ حتی آیین های دنیوی شرک آلود ـ  کسانی پیدا می شود که بدین گونه دست به شمشیر و مسلسل  ببرد تا آیین های دیگر را نابود کند ؛ بی خبر از این که همین عامل در طی تاریخ باعث شد که گرایش های مذهبی خاص اسلامی ، نه تنها نابود نشدند ،  بلکه در سطح وسیع تری در دنیا  مطرح شده ، بی صدا و بدون هیچ قدرت ظاهری تکثیر  شدند و توسعه یافتند . آیا تشیع بعد از آن همه کشتارهای وسیع شیعیان ـ قبل از زمان حجاج بن یوسف سقفی و بعد از او ـ  در طی تاریخ نابود شد ؟ آیا طرفداران امام احمد بن حنبل پس از به زندان افتادن و شلاق خوردن وی ( به سبب اعتقاداتی که داشت ) کم شدند و  از بین رفتند ؟

 

9.      وحدت مسلمین به معنای نادیده گرفتن تفاوت های موجود در اعتقادات و احکام فرعی نیست  ؛ به معنای کنار گذاشتن تشیع و پذیرش عمومی و همگانی تسنن  یا بالعکس نیست ؛ البته هر کس دوست دارد شیعه یا سنی باشد . اما وحدت مسلمین ، به معنای درک مصالح اسلام و مسلمین ، و بالاتر از

 

10.    شیعه و سنی ترجیح می دهند که صبورانه و خردمندانه و با همدلی و حلم و مدارا ،  مطالب و اندیشه ها و اعتقادات هم دیگر را مستقیماً از زبان هم بشنوند  و صرف نظر از تحلیل های مختلف امروزی ، با مراجعه به  مهم ترین منابع قدیمی و اصیل یک دیگر به افکار هم پی ببرند و از توانمندی ها و ضعف های دیدگاه های هم مطلع  گشته  و طی  همین درک و تفاهم متقابل ، بر علم و آگاهی خود بیفزایند  . کتاب ها و تحلیل های جدید تنها در صورتی قابل قبول است که منصفانه و با رعایت ادب و استنادهای عالمانه به منابع اصیل صورت گیرد و از تعصبات غلط دشمن ساز و عواطف شدید فرقه ای خالی باشد و با غرور و تکبر ، خود را مظهر عالی اسلام و مسلمانی نداند و در صدد رد و تکفیر سایر فرق اسلامی برنیاید  و تصور نکند که جز او همه مسلمانان دیگر گمراه  و مستحق ترحم و هدایتند و شخصیت و مسلمانی همه افراد امت اسلامی را محترم بشمارد  .

 

11.    در عین حال که امروزه جهان ارتباطات  محل داد و ستدهای وسیع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است  ؛ اما در این داد و ستدها  اولویت در همکاری های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و حتی نظامی ، با کشورهای مسلمان نشین است  ؛ آن گاه سایر کشورها . مصالح و منافع امت اسلامی برتر و بالاتر از آن است که به بهانه سیاست های  غلط موجود در برخی از کشورهای اسلامی ، علی رغم انتقادهایی که ممکن است نسبت به آنان وجود داشته باشد ، مصالح و منافع غرب و شرق و ارتباط با آنان را بر ارتباط با مسلمین ترجیح دهیم و بد تر از آن ، این است که بخواهیم اختلافات خود را به دست کشورهای بیگانه از اسلام بلکه به کمک دشمنان فضیلت و انسانیت و اخلاق  ، حل و فصل نماییم  و حاکمیت آنان را بر حاکمیت  برخی از طوایف مسلمان ترجیح دهیم  ؛ که این در منهای بی خردی و ناجوانمردی و مخالفت با متن صریح قرآن کریم بر نفی حاکمیت غیر مسلمین بر مسلمین است ( لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً ؛ نساء : 141 ) . و این واقعیت شاید بر بسیاری آشکار نباشد که امروزه کشورهای اسلامی  از ظرفیت ها ی انسانی ، علمی و ذخایر گسترده ای برخوردارند و مجموعه تجارب و توانمندی های علمی ، فرهنگی و دینی  این کشورها خارج از تصور و فراتر از حد و توان یک یا دو کشور اسلامی است ؛ علاوه بر هزاران مسلمان  خلاق و طراح و مبتکر و دانشمند که در کانون های اساسی فرهنگ و تمدن امروز دنیا در سراسر گیتی و از جمله در مهد تمدن غربی و آمریکایی امروز ، به ارائه جدیدترین نظریات و سیستم های علمی و فنی و حتی مدیریتی اشتغال دارند ؛ چرا که تمدن امروز اگر چه در مغرب زمین خیمه زده ؛ اما تماماً غربی نبوده و تمام سازندگان این تمدن نیز در جغرافیای غربی حضور ندارند ؛ زیرا در عصر ارتباطات حضور فیزیکی  چندان حائز اهمیت درجه اول نیست ؛ بلکه حضور فرهنگی و انتقال فکر و فرهنگ است که تمدن را شکل می دهد .

 

12.    همه عالمان و نوبسندگان شیعه یکسان فکر نمی کنند ؛ همین طور عالمان و نوبسندگان اهل تسنن . این هم طبیعی است که در میان طیف های وسیع و گوناگون هر یک از این دو گرایش ،ممکن است افرادی یافت شود فاقد بینش و صلاحیت و عقلانیت و و تقوا و معنویت کافی که در عین حال می توانند اندیشه های خود را همه جا منتشر نمایند . افرادی در میان شیعه یا سنی وجود داشته و دارند که دارای سخیف ترین اندیشه های غیر منطقی و غیر مستند به منابع اصیل دینی بوده و با متن قرآن کریم و نظر اکثرقریب به اتفاق شیعیان و سنیان در تعارض است . افرادی ممکن است به نام شیعه یا سنی کارهای بسیار زشتی مرتکب شوند  یا سخنان یاوه ای بگویند . به طور کلی ،  در این موارد ، انصاف و حق جویی ( ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا) حکم می کند که اولاً  مسؤول واقعی  این اعمال و اقوال را پیدا کنیم  ( که خود نیازمند حوصله و تحقیق است و فراوان اتفاق می افتد که با مراجعه به همان منابع می بینم که تهمت های یاوه و غیر مستند و بی منبعی است ) . ثانیاً ، هر سخن و عملی را که نادرست و ناهنجار می دانیم ، به خود همان فرد یا افراد گوینده آن سخن و کننده  آن کار ، منتسب نموده ، مورد ارزیابی عقلی و دینی قرار دهیم . این منتهای بی بصیرتی و بی انصافی است که هر سخن ناهنجاری را که از یک فرد مدعی تشیع ، و بلکه دشمن تشیع شنیدیم ، به همه افراد شیعه در تمام ممالک اسلامی نسبت دهیم  و تصور کنیم که همه شیعیان مدافع چنان اعمال و اقوالی هستند . همین طور اگر سخن یا کار نامطلوبی از یک فرد مدعی تسنن صادر شد ، آن را تنها به خود وی مستند کرده و همان شخص را مورد نقادی قرار دهیم و نه همه جهان تسنن را . حتی در میان عالمان برجسته و وارسته اهل تسنن یا تشیع  نیز کسانی هستند که اعتقادات آن در عرصه خودی و در میان همه شیعیان و یا همه اهل تسنن مقبولیت ندارد ؛‌  ولی با این حال برخی از بیمار دلان که دینداری را نه در ایمان و اخلاص و معرفت عمیق به قرآن کریم ، که تنها از فتنه و آشوب و دشمنی و بغض و عداوت کور ، می جویند ، چنین دیدگاه های خاص و محدود و منحصر به فردی را به همه طوایف شیعه یا همه گروه های سنی منسوب و مستند کرده ، به ناحق غیرت کاذب و جدال و منازعه فرساینده ای به وجود می آورند .

یکشنبه 17 آبان ماه سال 1383

 

 

راه خدا کجاست؟

·        هیچ کاری و هیج جایی نیست که از آن به سوی خدا راهی نباشد .

·        راه خدا به روی همه باز است .

·        کز هیچ دلی نیست که راهی به خدا نیست .

·        هیچ خیابانی نیست که نتوان از آن به خدا رسید .

·        هر جایی پنجره ای هست که بتوان از آن به هوای پاک دست یافت .

·        هر جایی روزنه ای هست که می توان از آن پرتو نوری را دید .

·        هر جای خوب و مقدسی می تواند برای برخی سبب دوری از خدا گردد .

·        هر جای زشت و نامقدسی می تواند برای برخی راهی به درگاه الهی باشد .

·        راه خدا به پاکدلان نزدیک است .

·        راه خدا به گنهکاران نزدیک تر است .

·        رسیدن به راه خدا از راه های میان بر هم ممکن است .

·        همه می توانند راه خدا را پیدا کنند .

·        برخی راه خدا را به بن بست می کشانند .

·        برخی راه خدا را به روی بسیاری بسته می دانند .

·        برخی راه خدا را تنگ می کنند یا می بندند.

·        راه خدا از دلهای شکسته و دردمند می گذرد .

·        راه خدا را باز کنید و اگر باز است ، آن را هموار سازید .

·        دیگران را از راه خدا دور نکنید .

·        دور شدن از راه خدا آسان و بازگشت به سوی آن آسان تر است .

·        یافتن راه خدا از لابه لای قصرها مانند یافتن یک آبشار در دل کویر  است .

·        کودکان ، فقرا ، بیماران و دردمندان ، تنهایان ، بیکسان ،نیازمندان ، در چند قدمی راه خدایند .

·        بعضی ها راه خدا را گم کرده اند و برخی راه خدا را در شاهراه شیطان می جویند و می کوشند از گذرگاه ابلیس به میدان ملکوت راه یابند . 

·        دور نروید . راه خدا در همین نزدیکی است . از همان جا که خدا را گم کرده اید ، راه خدا را بجویید و باز یابید و حتما خواهید یافت .

·        هیچ کس نمی داند که خدا کلیدهای ملکوت را در دل چه کسی نهاده است .

·        هرکس فکر کند که راه خدا در انحصار گروهی خاص است ، راه خدا را گم کرده است . اما خوبانی هم هستند که راه خدا را هموار می کنند و خود بخشی از راه خدایند .

·        برای رسیدن به راه خدا سن و سال و مکان خاص شرط نیست . اما کسانی که زودتر به راه خدا می روند از سهولت و سرعت بیشتری برای حرکت برخوردار می شوند .

·        گاهی می توان با یک سکه راه خدا را باز کرد و گاهی با بخشش ثروتی انبوه نمی توان راه خدا را گشود . گاهی در یک لحظه ناب می توان خدا را در نزدیکی خود دید و گاهی با صرف روزها و ماهها نمی توان به قدر آن لحظه ها خدا را یافت .

·        گاهی باید برای یافتن راه خدا به مسافرت رفت ؛ اما خیلی وقت های از کوچه های خلوت دل راحت تر و سریع تر می توان در هر جایی که باشیم به راه خدا باز گردیم .

·        همه ما از راه الهی آمده ایم و بی آن که بدانیم ،  در حال سیر و سفر به سوی خدا هستیم . ما را به سوی دریای خدا می برند ؛ حتی اگر در خواب یا حال بی حسی باشیم .

·        هرکس که بخواهد راه خدا را بیابد ، آن را خواهد یافت . اگر چه در میان صدها بیراهه باشد .

 یکشنبه 17 آبان ماه سال 1383